سرابه بودن باتو ، دیگه رو شد که دریا نیست
دیگه دل کندن از تو ، برام پایان دنیا نیست
واسه برگشتنت دیره که دستات پر ز تقصیره
واسه دل کندن از تو دیگه گریه ام نمی گیره
بهای بودن باتو ، گذشتن از جوونی شد
دریغا فصل سبز من ، پر از برگ خزونی شد
ته هر جمله از حرفات ، یه بن بست ویه شاید بود
سر هر خواهشت حتی ، یه اجبار ویه باید بود
خیال کردم رفیقی تو ، خیال کردم وفاداری
میخواستم سقف من باشی ، ولی افسوس آواری
سرابه بودن باتو ، دیگه رو شد که دریا نیست
دیگه دل کندن از تو ، برام پایان دنیا نیست
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.