ای اوج هستی

  چشمان زیبایت را دوست دارم ای اوج هستی .

ای که تمام خاطراتم در قلب سبز و زیبایت تداعی می شود .

امشب ازآسمان نیلی دلم باتو سخن می گویم و بارها نامت را به زبان می آورم .

ستارگان راهمچو مروارید های درخشان به تو تقدیم می کنم وهمچو آهوی خسته

به جنگل سبز چشمانت پناه خواهم آورد .

از جنگل سبز چشمانت عبور می کنم و عاشقانه به باغ دلت پناه می آورم و وجود

شقایق های سرخ را همچو ستارگان آسمانی باور می آورم و مانند نگینهای

درخشنده رهسپار آسمان آبیت می شوم .

نازنین ، امشب به سراغت خواهم آمد و ستارگان آسمانی را همچو نگین های

درخشنده در دستانت خواهم گذاشت .

ای که همه وجودت هستی من است ای که همه خوبیهایت را در وجود خود

احساس می کنم و همیشه صدای مهربانت را در سبزه زار ذهنم تداعی خواهم

کرد . امشب ازجنگل سبز چشمانت خواهم گذشت وهمیشه نگاه زیبایت را در

اعماق قلب خویش زنده نگاه خواهم داشت وهر باربا یادتو و به عشق تو از آن

جنگل سبز و پهناور برای همیشه بوته ای از یاس به یادگار، در قلب خویش

خواهم کاشت .

ای خاطره سبز من ، با تمام وجود ، گلبرگهای یاس عشقت را آبیاری خواهم

داد وتا ابد سرزمین سبز عشق را با یاد توآباد خواهم ساخت وتا همیشه

عاشقانه دوستت خواهم داشت ودر آن تاریکی شب عاشقانه به تو می اندیشم و  

 

آرام وبی صدا به خواب همیشگی سفر خواهم کرد .

 



تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : awaiting |
  • آسمان
  • سبزک